انیمیشنفیلم و سریال

The Illusionist، جادویی که در غبار زمان گم می‌شود.

جادویی که در غبار زمان گم می‌شود

وقتی فیلم تمام می‌شود، حسی غریب در دل تماشاگر می‌ماند. نه اشک، نه لبخند؛ چیزی میان اندوه و پذیرش. The Illusionist فیلمی است درباره‌ی فراموش‌شدن، درباره‌ی آدم‌هایی که روزی برای تماشاگرانشان جادویی بودند، و حالا خودشان مانده‌اند در سالن خالی.

فیلم نه می‌خواهد سرگرم کند، نه شوکه کند. ریتمش آرام است، و رنگ‌هایش سرد. اما هر پلان آن، ضربه‌ای است به دلِ کسی که می‌فهمد جادوی زندگی همیشه نمی‌ماند.


ساختار و ریشه‌های فیلم

انیمیشن The Illusionist محصول سال ۲۰۱۰ است، به کارگردانی Sylvain Chomet و بر اساس فیلمنامه‌ای منتشرنشده از ژاک تاتی، کمدین و فیلم‌ساز افسانه‌ای فرانسوی. تاتی این فیلمنامه را در دهه‌ی ۵۰ نوشت و گفته می‌شود برای دخترش نوشته بود؛ شاید نوعی عذرخواهی از پدری غایب. شو‌مه با وفاداری به دنیای بصری تاتی، آن را به ادای دینی شاعرانه تبدیل کرد.

فیلم ماجرای یک شعبده‌باز سالخورده است که در دوران افول هنر نمایش زنده، از شهری به شهر دیگر می‌گردد تا شغلی پیدا کند. در یکی از اجراهایش در اسکاتلند، دختری فقیر به نام آلیس را تحت تأثیر قرار می‌دهد. آلیس او را با چشمِ کودکانه می‌بیند، گویی واقعاً جادوگر است. شعبده‌باز، از سر مهربانی، برایش هدیه می‌خرد و زندگی‌شان در آپارتمانی مشترک ادامه می‌یابد. اما به‌تدریج، فاصله میان خیال و واقعیت، میان جادو و فقر، میان رؤیا و فرسودگی، آشکار می‌شود.

بعد فنی و زیبایی‌شناسی

طراحی و سبک بصری

فیلم با دست طراحی شده، و هر فریم آن نقاشی است. سبک شو‌مه شبیه نقاشی‌های آبرنگی است: خطوط نرم، رنگ‌های مه‌گرفته، و نورهای خاکستری. در جهانی که انیمیشن‌های دیجیتال با وضوح بالا و حرکت‌های سریع چشم را پر می‌کنند، The Illusionist با سکون و لطافتش می‌درخشد.

طراحی شهرها ـ از پاریس تا ادینبورو ـ ترکیبی از واقعیت و رویاست. باران دائمی اسکاتلند، خیابان‌های خیس، تابلوهای نئون، و صحنه‌های خلوت، فضای درونی شخصیت را بیرونی می‌کنند. در این دنیا هیچ چیز درخشان نیست، اما همه‌چیز زنده است.

حرکت و ریتم

فیلم تقریباً بدون دیالوگ است، اما به‌شدت «گویا». حرکات چهره‌ها، اشارات دست‌ها و نگاه‌ها، جای زبان را گرفته‌اند. شو‌مه با همان دقتی که چاپلین در سینمای صامت داشت، حس را از بدن و سکوت استخراج می‌کند.

ریتم کند فیلم آگاهانه است. او نمی‌خواهد تو را سرگرم کند؛ می‌خواهد تو را در خلأ نگه دارد، در سکوتی که ذره‌ذره واقعیت را می‌بلعد. کندی فیلم در واقع ریتم درونی شخصیت اصلی است: پیرمردی که هنوز آرام، با امیدی کوچک، دنبال تماشاگر است.

موسیقی و صدا

موسیقی فیلم (اثر شو‌مه و سالواتور مایرا) یکی از اجزای اساسی روایت است. پیانو و آکاردئون با ملودی‌های ملایم فرانسوی، حسی از غم لطیف می‌سازند، شبیه نوای خیابان‌های پاریس در یک روز بارانی. صداها بسیار کم‌اند، اما هر صدای کوچک ـ باز شدن در، قدم‌ها، خش‌خش لباس‌ها ـ اهمیت دارد. چون در این سکوت، هر صدا نشانه‌ای از زنده‌بودن است.

پیام‌ها و لایه‌های روانشناختی

در لایه‌ی اول، The Illusionist درباره‌ی گذر زمان است: درباره‌ی آدم‌هایی که شغل، هنر یا محبوبیت‌شان با پیشرفت دنیا محو می‌شود. اما در عمق، فیلم درباره‌ی توهم عشق و مسئولیت احساسی است.

شعبده‌باز پیر، آلیس را بی‌قصد و ناآگاهانه در رؤیایی غرق می‌کند که نمی‌تواند پایدار بماند. او می‌خواهد باور کند هنوز می‌تواند کسی را خوشحال کند، اما واقعیت این است که خودش دیگر جادویی ندارد. در حقیقت، هر دو در حال فریب دادن یکدیگرند: آلیس، او را جادوگر می‌بیند؛ و او وانمود می‌کند که هست.

از نگاه روانشناختی، فیلم استعاره‌ای است از نیاز انسان به دیده‌شدن و ترس از بی‌اهمیت شدن. پیرمرد حاضر است هرچه دارد ببازد تا هنوز احساس کند وجودش معنا دارد. آلیس، در سوی دیگر، نماینده‌ی ماست: نسلی که هنوز دلش می‌خواهد جادو باور کند، حتی وقتی می‌داند جادویی در کار نیست.

تنهایی، فرافکنی و پذیرش

در روانشناسی تحلیلی، وقتی انسان بخشی از خودش را در دیگری می‌بیند، به آن فرافکنی می‌گویند. شعبده‌باز در آلیس «کودک درونِ ازدست‌رفته‌اش» را می‌بیند، و آلیس در او پدر و منبع امنیت را. آن‌ها در واقع عاشق یکدیگر نیستند، بلکه عاشق تصویری از خودشان‌اند.

فیلم وقتی تلخ می‌شود که این دو تصویر فرو می‌ریزد. آلیس بزرگ می‌شود، عاشق جوانی می‌شود، و دیگر جادوی پیرمرد را نمی‌بیند. پیرمرد هم بالاخره می‌پذیرد که باید دست از وانمودکردن بردارد.

در آخر، او یادداشتی برای آلیس می‌گذارد:
«Magicians do not exist.»
(«جادوگرها وجود ندارند.»)

همین جمله، تمام فیلم را خلاصه می‌کند. لحظه‌ای است که خیال می‌میرد و واقعیت آغاز می‌شود.

تحلیل نمادین و فلسفی

شعبده‌باز در فیلم نماینده‌ی هنرمند است؛ کسی که می‌خواهد جهان را شگفت‌زده کند، حتی وقتی دیگر کسی تماشا نمی‌کند. در جهان مدرنِ فیلم، هنرمند جایی ندارد. سالن‌های تئاتر خالی‌اند، مردم به سینما و تلویزیون روی آورده‌اند، و جادو به سرگرمی‌های مصنوعی تبدیل شده.

در سطحی دیگر، فیلم درباره‌ی پیر شدن و از دست رفتن نقش‌هاست. پیرمرد دیگر پدر، قهرمان یا جادوگر نیست؛ فقط انسانی معمولی‌ست که می‌خواهد پذیرفته شود. او در پایان از توهم دست می‌کشد، اما همین رهایی، در عین تلخی، صادقانه‌ترین شکل آزادی است.

از نظر روانشناختی، این لحظه‌ی پذیرش، همان مرحله‌ی «فردیت‌یافتن» است که یونگ از آن سخن می‌گوید: آگاهی از محدودیت‌ها، پذیرش ضعف‌ها، و کنار گذاشتن نقاب‌هایی که برای دیگران زده‌ایم.

جنبه‌های سینمایی کمتر دیده‌شده

در میان انیمیشن‌های مدرن، The Illusionist با جسارت خاصی از گفت‌وگو و توضیح پرهیز می‌کند. به‌جای واژه‌ها، حرکت و فضا حرف می‌زنند. این نوع روایت از نظر ساختاری نزدیک به سینمای صامت است؛ اما از نظر روانی، عمیق‌تر. چون بیننده باید خودش تفسیر کند، نه فقط گوش دهد.

از منظر تدوین، شو‌مه از ریتم «نفس‌دار» استفاده می‌کند: هر سکانس به تماشاگر اجازه می‌دهد احساس را تجربه کند پیش از آن‌که صحنه عوض شود. این سبک کند، برای برخی خسته‌کننده است، اما برای کسانی که در فیلم غرق می‌شوند، یادآور جریان زندگی است؛ زندگی واقعی هم کند است، بی‌قطعیت و بی‌اوج.

نور و رنگ نیز در خدمت مضمون‌اند: رنگ‌های سرد و خاکستری نشانگر زوال‌اند، و تنها در خاطرات یا لحظات کوتاه امید، رنگ‌ها گرم می‌شوند.

ضربه‌ی نهایی

وقتی فیلم به پایان می‌رسد، ما هم مثل آلیس در خیابان سرد ادینبورو رها می‌شویم. پیرمرد رفته است، و با او آخرین ذره‌ی جادو هم محو شده.
اما آنچه باقی می‌ماند، دروغ نیست؛ بلکه حقیقتی است که سال‌ها پشت پرده‌ی نمایش پنهان مانده بود:
زندگی ادامه دارد، حتی وقتی جادو از بین می‌رود.

فیلم نمی‌خواهد تسلی بدهد، بلکه می‌خواهد ما را بیدار کند. مفهومش در پایان کوبیده می‌شود توی صورت مخاطب: جادوگرها وجود ندارند، اما انسان‌ها هنوز می‌توانند مهربان باشند.

The Illusionist تلخ است؟ بله. کند است؟ قطعاً. اما در سکوت و اندوهش، نوعی صداقت و زیبایی وجود دارد که کم‌تر فیلمی به آن می‌رسد.
این فیلم درباره‌ی از دست دادن نیست، درباره‌ی پذیرش است. درباره‌ی این‌که هرکس باید مسئولیت خیال خودش را بپذیرد.

و شاید همین است بزرگ‌ترین جادوی فیلم:
پذیرشِ پایانِ جادو.

IMDB

مقالات مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا