Mutant Aliens

وقتی میل، قدرت و تخیل دست به یکی میکنند
انیمیشن Mutant Aliens ساختهی بیل پلیمپتن، انگار نسخهی بیرحمتر و دیوانهتر همان دنیاییست که در Cheatin’ دیده بودیم؛ جهانی که در آن بدن، میل و ذهن هیچ مرز روشنی ندارند. اگر در آن فیلم عشق و حسادت سوختِ خیال بودند، اینجا میل جنسی و قدرت موتورِ جهاناند. فیلم از همان نخستین نما، حالوهوای طنزی تیره و هذیانی دارد. پلیمپتن با همان خطهای لرزان و چهرههای کشآمدهاش، جهانی میسازد که از نظر فنی ساده، اما از نظر مفهومی لبریز از هرجومرج است.
داستان با یک فضانورد شروع میشود، مردی به نام گارنت که بعد از سالها سرگردانی در فضا به زمین بازمیگردد. رسانهها او را قهرمان میخوانند، اما خودش داستان دیگری تعریف میکند؛ او میگوید همکارش در مأموریت خیانتش کرده، او را جا گذاشته و حالا او با موجوداتی جهشیافته برگشته تا انتقام بگیرد. این روایت، هم برای بیننده و هم برای مردم داخل فیلم، مثل افسانهای مدرن است. همه میخواهند باورش کنند چون ترکیب خطر و قهرمانی و شهوت در آن هست. اما کمکم معلوم میشود بخش زیادی از حرفهای گارنت خیالات و توهمات ذهنی اوست، و همینجا فیلم از مرز طنز وارد قلمرو کابوس میشود.
پلیمپتن در این فیلم از همان تکنیک همیشگیاش استفاده میکند: همهچیز با دست کشیده شده، رنگها محدود اما زندهاند، و حرکتها آگاهانه اغراقشدهاند. در نگاه اول شاید خام به نظر برسد، اما این خامی همان زبان شخصی اوست. او میخواهد ما حس کنیم در حال دیدن ذهنی برهنهایم، نه تصویری صیقلخورده. بدنها در این فیلم تقریباً همیشه در حال تغییر شکلاند. هیچ چیز ثابت نمیماند، حتی انسان بودن. و همین باعث میشود میل، خشونت و لذت در هم تنیده شوند. در Mutant Aliens، بدن نه فقط منبع شهوت، بلکه میدان نبرد قدرت است.
فیلم عمداً پر از صحنههای جنسی است، اما نه برای تحریک یا شوک. در جهان پلیمپتن، جنسیت استعارهایست از میل کنترل، میل تملک، میل بلعیدن دیگری. حتی موجودات فضایی هم در نگاه او شبیه انسانهاییاند که میلشان از منطق عبور کرده. او با این کار عملاً انسان و بیگانه را یکی میکند: هر دو گرفتار همان غریزهایاند که تمدن را ساخته و همزمان نابود کرده است. به همین دلیل، در بسیاری از صحنهها نمیدانی باید بخندی یا چندشت شود، چون فیلم همزمان مضحک و بیرحم است.
از نظر لحن و روایت، پلیمپتن در Mutant Aliens طنازتر از همیشه است. شوخیهایش بیشتر به طنز سیاه شبیهاند تا خندههای سبک. مثلاً در صحنهای، فضانورد با غرور دربارهی بازگشتش حرف میزند، اما بدنش آرام آرام باد میکند تا میترکد. در صحنهای دیگر، یک موعظهی تلویزیونی تبدیل به رقصی جنسی و خندهدار میشود. او با این تکنیک نشان میدهد که بین غرور، ایمان، شهوت و جنون فقط یک مرز نازک وجود دارد.
اما شاید مهمترین بعد فیلم، نقد اجتماعی و رسانهای آن باشد. رسانهها در فیلم مثل هیولاهایی بیچهره عمل میکنند؛ هر دروغی را به واقعیت تبدیل میکنند چون جذابتر است. قهرمانان مصنوعی میسازند و مردم با شوق میبلعند. در این میان، بیل پلیمپتن همان جملهی نانوشتهی تمام آثارش را تکرار میکند: ما قربانی میل خودمان به تماشا هستیم. هرچه تصویر شدیدتر و اغراقآمیزتر باشد، بیشتر جذبش میشویم، حتی اگر دروغ باشد.
از نظر روانشناسی، Mutant Aliens نوعی خودنگری به ذهن مردانه است. فیلم با شجاعت نشان میدهد که چگونه میل جنسی میتواند تبدیل به ایدئولوژی شود؛ چگونه قهرمانسازی، جنگ، و حتی علم، از همان انرژی ناخودآگاه تغذیه میکنند. گارنت فقط یک فضانورد خیانتدیده نیست؛ او نماد ذهنی است که خیال میکند مرکز جهان است. برایش حتی انتقام، شکوه و میل یکی شدهاند.
در این میان، طنز فیلم نقش درمان را دارد. وقتی به جنون میخندیم، شاید برای لحظهای از آن فاصله بگیریم. پلیمپتن از همین فاصله برای نقد استفاده میکند. او میگوید انسان مدرن، همان بیگانهی جهشیافته است؛ تفاوت فقط در ظاهر است، نه در درون.
از نظر فنی، موسیقی و تدوین فیلم با بینظمی عمدی همراه است. صداها گاهی ناگهانی قطع میشوند، گاهی بیش از حد تکرار میشوند، انگار ذهنی دارد حرف میزند که کنترل خودش را از دست داده. این انتخاب به فیلم حس رؤیایی و ناخوشایند میدهد. ریتم روایت هم تند و متغیر است؛ گاهی شبیه تبلیغ تلویزیونی، گاهی مثل کابوس.
منتقدان بعد از نمایش فیلم، واکنشهای متفاوتی داشتند. بعضی آن را یکی از جسورانهترین انیمیشنهای مستقل دههی ۲۰۰۰ نامیدند، بعضی هم از حجم زیاد صحنههای جنسی و خشونت بصریاش دلزده شدند. اما تقریباً همه بر یک چیز توافق داشتند: Mutant Aliens فیلمیست که فقط بیل پلیمپتن میتواند بسازد. مجله Variety از آن به عنوان «یک رؤیای تبدار دربارهی رسانه، میل و خودبینی بشر» یاد کرد و منتقدان IndieWire نوشتند که «هیچکس به اندازهی پلیمپتن نمیتواند مرز میان شهوت و طنز را اینطور فرو بریزد.»
وقتی فیلم تمام میشود، حس میکنی چیزی بین خنده و تهوع در تو مانده. شاید همین هدفش باشد. پلیمپتن در تمام آثارش، از Your Face تا Cheatin’ و حالا Mutant Aliens، سعی میکند به ما یادآوری کند که تخیل، بدن و میل، سه نیروییاند که انسان را ساختهاند، اما اگر بینظارت بمانند، همانها او را نابود میکنند.
تماشای Mutant Aliens آسان نیست، اما صادقانه است. فیلمی است دربارهی جهانِ درون ما، با تمام زیبایی و کثافتش. در پایان، وقتی موجودات جهشیافته و انسانها درهم فرو میروند، چیزی شبیه حقیقت آشکار میشود: هیچ بیگانهای از بیرون نیامده، ما خودمان از درون جهش پیدا کردهایم.