روانشناسی

چرا در رابطه احساس تنهایی می‌کنیم؟ بررسی علمیِ تنهایی در روابط عاشقانه

وقتی کنار همیم اما دور، داستان تنهایی پنهان میان دو نفر

گاهی تنهایی درست در دل رابطه رخ می‌دهد، جایی که حضور دیگری هست اما احساس دیده شدن نه. پژوهشی تازه در مجله Frontiers in Psychology به همین تناقض پرداخته است؛ این‌که چطور می‌شود در رابطه بود و همچنان احساس تنهایی کرد. محققان در این مطالعه زندگی بیش از دو هزار نفر را بررسی کردند که در روابط عاطفی طولانی‌مدت بودند. پرسش‌نامه‌هایی درباره احساس تنهایی، رضایت از رابطه، میزان صمیمیت، اعتماد و ثبات عاطفی میان آن‌ها توزیع شد و نتایج تصویری پیچیده‌تر از آنچه تصور می‌کردند نشان داد. بسیاری از کسانی که از بیرون رابطه‌ای پایدار و موفق داشتند، در درون احساس انزوا و دوری را تجربه می‌کردند.

تحلیل داده‌ها نشان داد که رابطه‌ای دوطرفه میان تنهایی و کیفیت رابطه وجود دارد. هرچه احساس تنهایی بیشتر باشد، رضایت از رابطه پایین‌تر است و برعکس، هرچه رابطه سردتر و کم‌درک‌تر شود، حس تنهایی شدت می‌گیرد. این یعنی تنهایی فقط نتیجه نداشتن شریک زندگی نیست، بلکه می‌تواند محصول کیفیت پایین ارتباط باشد. آنچه این چرخه را می‌شکند، صمیمیت است؛ صمیمیتی که از گفت‌وگوهای صادقانه، لمس‌های ساده و لحظه‌های مشترک معنا می‌گیرد. زوج‌هایی که زمان باکیفیت‌تری کنار هم داشتند و در گفت‌وگوهایشان کمتر نقش بازی می‌کردند، احساس تنهایی کمتری داشتند. جالب آن‌که طول مدت رابطه نقشی تعیین‌کننده نداشت؛ تنها چیزی که مانع تنهایی می‌شد عمق ارتباط بود، نه عمر آن.

در کنار صمیمیت، توانایی تنظیم هیجان هم نقش مهمی داشت. کسانی که می‌توانستند احساساتشان را بشناسند و به شکلی سالم بیان کنند، کمتر احساس انزوا داشتند. اما آن‌هایی که از ترس تعارض سکوت می‌کردند یا احساسشان را انکار می‌کردند، بیشتر از درون فاصله می‌گرفتند. گاهی هم تفاوت در نیازهای ارتباطی علت تنهایی بود؛ یکی میل به نزدیکی مداوم داشت و دیگری به فضا و سکوت. این تفاوت‌ها اگر گفته نشود، به‌مرور تبدیل به سوءتفاهمی عمیق می‌شود که در ظاهر آرام است اما در درون رابطه را فرسوده می‌کند.

محققان این پدیده را نه فقط روان‌شناختی بلکه اجتماعی هم می‌دانند. فشار فرهنگی برای «در رابطه بودن» باعث شده خیلی‌ها از ترس قضاوت یا تنهایی، در روابطی بمانند که عملاً خالی از معناست. در بسیاری از فرهنگ‌ها، مجرد بودن هنوز نوعی شکست تلقی می‌شود و همین فشار بیرونی، افراد را وادار می‌کند تا به‌جای جست‌وجوی پیوند واقعی، صرفاً ظاهر رابطه را حفظ کنند. در نتیجه، رابطه‌ای شکل می‌گیرد که از بیرون کامل است اما در درون تهی.

این پژوهش به ما یادآوری می‌کند که تنهایی بیشتر از آنکه فقدان دیگری باشد، نبودِ درک متقابل است. انسان به دنبال آینه‌ای است که او را ببیند، بشنود و حضورش را تأیید کند. وقتی این آینه در رابطه نباشد، حتی حضور فیزیکی هم کمکی نمی‌کند. شاید به همین دلیل است که گاهی تنهایی در کنار کسی سنگین‌تر از تنهاییِ واقعی است. پژوهشگران در پایان می‌نویسند که کلید پیشگیری از این وضعیت در سه واژه خلاصه می‌شود: درک، صداقت و ارتباط. درک یعنی گوش دادن بدون قضاوت. صداقت یعنی گفتنِ آنچه واقعاً حس می‌کنی حتی اگر سخت باشد. و ارتباط یعنی مراقبت مداوم از پیوند، نه فرض اینکه چون رابطه‌ای وجود دارد پس خودش دوام می‌آورد.

رابطه به‌خودی‌خود تضمین آرامش نیست. حضور دیگری فقط زمانی معنا دارد که در آن شنیدن و دیده شدن اتفاق بیفتد. تنهاییِ درون رابطه از نبود عشق نمی‌آید، از نبود آگاهی می‌آید. و تا وقتی آگاهی به رابطه برنگردد، حتی دو نفر کنار هم هم می‌توانند در خلأ باشند.

منبع: PMC – Loneliness and Relationship Well-Being: Investigating the Association Between Loneliness and Romantic Relationship Outcomes

مقالات مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا